خیابانهای تنهایی دلی ولگرد میخواهد....
و آوازم بدون تو سکوتی سرد میخواهد....
برایت مرده بودم تا برایم تب کند قلبت....
ولی حتی نپرسیدیـــــــــــــ دلت همدرد میخواهـــــــــــــــــــــد؟.....!
خیابانهای تنهایی دلی ولگرد میخواهد....
و آوازم بدون تو سکوتی سرد میخواهد....
برایت مرده بودم تا برایم تب کند قلبت....
ولی حتی نپرسیدیـــــــــــــ دلت همدرد میخواهـــــــــــــــــــــد؟.....!
به مدت دلتنگیهایم به من بدهکاری....
.
.
.وعده ما باشد روزی که دلـــــــــــــــتنگم شوی..
باهم باشیم نه یک سال بلکه یک عمر...
بگذار آوازه باهم بودنمان چنان در شهر بپیچدکه...
روسیاه شوند آنا که بر سر جدایی مان شرط بسته بودند...
خدایا اسمانت چه مزه ایست؟؟!!
من که فقط زمین خورم..!!!
میبوسم ومیگذارم کنار تمام چیزهایی که ندارم را
دست هایت را
شانه هایت را
عاشقی ات را
همه را
به سلامتی مادر:
که وقتی بی اعصاب بازی درمیاری میگه اشکال نداره وسکوت میکنه!
به سلامتی پدر:
که وقتی بی اعصاب بازی درمیاری با لگد میزنه توشکمت که
بفهمی از تو بی اعصاب تر هم هست.
دختر:من حسودیم میشه.........
موقعی که دخترا بهت نگاه میکنن!
پسر:حسودی نکن عزیزم
دختر:جرا؟!
پسر:چون توچیزی داری که اونا ندارن!
دختر:چی؟
پسر:*قلبم*
از استادی پرسیدند:
آیاقلبی که شکسته بازهم عاشق میشود؟
استاد گفت:بله
پرسیدند:آیا شما تاکنون از لیوان شکسته اب خورده اید؟
استاد پاسخ داد:
آیا شما بخواطر لیوان شکسته از آب خوردن دست کشیده اید؟!!!
نمیخواستم نبودنت
ازشمارش انگشتانم بیشتر شود
اما این روزها
کاری از دستانم بر نمی آید
همین امروز یا فردا تورا از دست خواهم داد
چگونه بگذرم از تو وبگویم هرچه باداباد؟
مگر هر قصه ی شیرین شبی پایان نمیگیرد؟
تو آن قصه ای هستی که بی آغاز میمیرد
تعداد صفحات : 5