يك جا بنشين
قهوه بنوش
به "تو بودنت " فكر كن
"تو بودنت" براي ديگران
ديگراني كه گاهي نگران تواند
و گاهي نگران خودشان
و اكثرا نگران خودشان
سيگارت را روشن كن
درد عميق سينه ات را
فقط براي لحظه هاي خودت حبس نكن
ناتوانيت را جار نزن
ولي براي خودت تكرار كن
كه ناتوان شده اي
سيگار دوم را اما
براي آرامش بيشتر روشن كن
براي هر نفر
هر دوست
هر كسي كه بود و با تو نبود
هركسي كه كاش بودنش نبود !
يك سيگار روشن كن
و تمام سيگار هاي نيم سوزت را خاك كن
بلند شو
برو سرِ همان خيابان اول !
از همان ابتدا دوباره بيا
تا همين جا
از يك راه ديگر
من منتظرت همينجا مي نشينم